نگاهی به قدرتمند ترین توپ های جنگی تاریخ/ رویای ساخت قوی ترین توپ دنیا توسط هیتلر به کجا رسید؟
به گزارش خبرنگار دانش و فناوری خبرگزاری دانشجو، در تاریخ تحولات نظامی، توپخانه همواره به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت آتش و عاملی تعیینکننده در تغییر سرنوشت نبردها مطرح بوده است. از نخستین بمبارانهای محاصرهای قرون وسطی تا آتشبارهای پیچیده امروزی، رقابت برای دستیابی به برد بیشتر، قدرت تخریب بالاتر و دقت افزونتر، مهندسی نظامی را به سمت خلق سلاحهایی سوق داده که در زمان خود، مرزهای فناوری را جابجا کردهاند. در ادامه به تشریح قدرتمندترین توپهای جنگی تاریخ میپردازیم و با بررسی نمونههای شاخص، سیر تکامل، کاربرد عملیاتی و دلایل منسوخ شدن این غولهای آهنین را واکاوی میکنیم.
اوج مهندسی کلاسیک، شوِرِر گوستاو و دورا (Schwerer Gustav & Dora)
بیتردید، توپهای ریلی ۸۰ سانتیمتری "شوِرِر گوستاو" و "دورا"، ساخته شده توسط شرکت آلمانی کروپ، نماد کامل فلسفه "هرچه بزرگتر، بهتر" در طراحی توپخانه و نقطه اوج این فناوری در جنگ جهانی دوم هستند. این سلاحها نه تنها از منظر ابعاد، بلکه از دیدگاه قدرت تخریب مطلق نیز در جایگاهی منحصربهفرد قرار دارند.
تحلیل فنی
کالیبر و مهمات: با کالیبر ۸۰۰ میلیمتر، گوستاو قادر به شلیک دو نوع پرتابه اصلی بود: گلوله شدیدالانفجار (HE) به وزن ۴.۸ تن و گلوله بتنشکن (AP) به وزن ۷.۱ تن. گلوله بتنشکن آن برای نفوذ در ۷ متر بتن مسلح طراحی شده بود که در زمان خود بیرقیب بود.
برد و دقت: برد موثر این توپ بین ۳۹ تا ۴۷ کیلومتر متغیر بود. با وجود این برد فوقالعاده، دقت آن برای اهداف نقطهای کافی نبود و کاربری اصلی آن انهدام اهداف استراتژیک و بسیار بزرگ مانند دژها و استحکامات زیرزمینی بود.
ساختار و لجستیک: وزن ۱۳۵۰ تنی و طول لوله ۳۲.۵ متری، جابجایی این سلاح را به یک چالش لجستیکی عظیم تبدیل کرده بود. برای حمل و مونتاژ آن به ۲۵ قطار باری و برای آمادهسازی و شلیک به حدود ۲۵۰۰ نفر پرسنل نیاز بود. این توپ بر روی دو خط راهآهن موازی مونتاژ میشد و فرآیند آمادهسازی آن هفتهها به طول میانجامید. نرخ آتش آن نیز بسیار پایین و در حدود یک شلیک در هر ۳۰ الی ۴۵ دقیقه بود.
از منظر نظامی
گوستاو برای درهم شکستن خط دفاعی ماژینو فرانسه طراحی شد، اما با سقوط سریع فرانسه، هرگز در این نقش به کار گرفته نشد. تنها استفاده عملیاتی ثبتشده از آن در محاصره سواستوپول (۱۹۴۲) بود. در این نبرد، گوستاو ۴۸ گلوله شلیک کرد و موفق به انهدام چندین قلعه ساحلی و یک انبار مهمات در عمق ۳۰ متری زیر بستر دریا شد.
از منظر نظامی، گوستاو یک سلاح تاکتیکی پرخرج بود. اگرچه قدرت تخریب آن در انهدام اهداف مستحکم بینظیر بود، اما هزینه سرسامآور تولید، وابستگی شدید به زیرساخت ریلی، آسیبپذیری بالا در برابر حملات هوایی و نیاز به نیروی انسانی و منابع گسترده، آن را به یک دارایی غیربهینه و پرهزینه تبدیل کرده بود. این توپها در نهایت توسط خود آلمانیها نابود شدند تا به دست متفقین نیفتند و قبل از آنکه نقش محوری در نبرد های آلمان نازی پیدا کند از خدمت کنار رفت.
وتی توپخانه برد موشک پیدا کرد، توپ پاریس امپراطوری آلمان
در جنگ جهانی اول، ارتش آلمان با ساخت "توپ پاریس" پارادایم جدیدی را در استفاده از توپخانه معرفی کرد: هدف قرار دادن مراکز جمعیتی دشمن از فاصلهای غیرقابل تصور برای ایجاد وحشت و فرسایش روحیه. این سلاح نه بر اساس قدرت تخریب، بلکه بر اساس برد بیسابقهاش تعریف میشود.
تحلیل فنی
توپ پاریس با کالیبر ۲۱۰ میلیمتر و شلیک پرتابههای نسبتاً کوچک ۱۰۶ کیلوگرمی، میتوانست شهر پاریس را از فاصلهای در حدود ۱۳۰ کیلومتر هدف قرار دهد. کلید دستیابی به این برد شگفتانگیز، استفاده از یک اصل بالستیک نوین بود: شلیک پرتابه با زاویه بسیار بالا (بیش از ۵۰ درجه) به طوری که بخش عمده مسیر خود را در لایه استراتوسفر جو طی کند. در این ارتفاع، مقاومت هوا به شدت کاهش مییابد و به پرتابه اجازه میدهد مسافت بسیار بیشتری را بپیماید. این نوآوری، توپ پاریس را به اولین سلاح ساخت بشر تبدیل کرد که به این لایه از جو دست یافت.
از منظر نظامی
از دیدگاه نظامی محض، توپ پاریس یک محور فشار روی دشمن بود. نکته منفی این بود که عمر لوله آن به دلیل فشار و حرارت فوقالعاده، تنها حدود ۶۵ شلیک بود و پس از هر شلیک، به دلیل فرسایش، کالیبر لوله اندکی افزایش مییافت و میبایست از گلولههای شمارهگذاری شده و اندکی بزرگتر استفاده میشد.استفاده از این بمب نقش مهمی در تقویت ارتش آلمان داشت.
اما موفقیت اصلی این سلاح در حوزه جنگ روانی بود. صدای انفجارهای ناگهانی در قلب پاریس، بدون هیچگونه هشدار قبلی، شهروندان را در بهت و وحشت فرو برد. این سلاح ثابت کرد که میتوان پایتخت یک کشور را از پشت خطوط مقدم جبهه تهدید کرد. توپ پاریس پیشدرآمدی بر سلاحهای دوربرد آینده، از جمله موشکهای بالستیک V2، بود و نشان داد که "برد" به خودی خود میتواند یک مزیت استراتژیک باشد، حتی اگر با دقت و قدرت تخریب بالا همراه نباشد.
توپ تزار، وقتی امپراطوری روسیه قدرت صنایع نظامی اش را به رخ کشید
قرنها پیش از هیولاهای فولادی قرن بیستم، سلاحهای غولپیکری وجود داشتند که هدف از ساخت آنها نه تنها کاربرد نظامی، بلکه نمایش قدرت و توانایی فنی یک ملت بود.
این توپ برنزی ۴۰ تنی که در سال ۱۵۸۶ در روسیه ساخته شد، با کالیبر ۸۹۰ میلیمتر، یکی از بزرگترین کالیبرهای تاریخ را داراست. هرچند که این توپ هرگز در جنگی شلیک نکرد، اما به عنوان نمادی از هنر ریختهگری و نمادی از قدرت امپراتوری روسیه، ارزشی تاریخی و نمادین دارد.
کاربرد نظامی چنین سلاح غیرمتحرک و کندی در میدان نبرد قرن شانزدهم بسیار محدود بود، اما وجود آن به خودی خود یک پیام سیاسی و نظامی قدرتمند به شمار میرفت.
وقتی باروت بر همه چیز پیروز میشود!
بمباران بزرگ تُرکی
این توپ عظیم که در محاصره قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ توسط ارتش عثمانی به کار رفت، نمونهای از توپخانه محاصرهای اولیه است.
این سلاحهای غولپیکر با شلیک گلولههای سنگی سنگین، توانستند دیوارهای نفوذناپذیر قسطنطنیه را در هم بشکنند و عصر جدیدی را در جنگهای محاصرهای آغاز کنند.
آنها نشان دادند که استحکامات سنگی دیگر در برابر قدرت باروت ایمن نیستند.
تکامل و منسوخ شدن ابرتوپها
مسیر تکاملی توپهای جنگی قدرتمند، از بمبارانهای محاصرهای سنگین به سمت توپهای ریلی غولپیکر و سپس سلاحهای دوربرد با اهداف روانی، نشاندهنده تلاش مستمر بشر برای دستیابی به برتری آتش است. با این حال، همان فناوری که این ابرتوپها را به اوج رساند، زمینه منسوخ شدن آنها را نیز فراهم کرد.
دو عامل کلیدی به دوران این سلاحها پایان داد:
1. برتری نیروی هوایی: بمبافکنهای استراتژیک قادر بودند محمولههای انفجاری به مراتب سنگینتر را با دقتی بیشتر و انعطافپذیری عملیاتی بالاتر به هر نقطهای در خاک دشمن منتقل کنند، بدون آنکه نیازی به زیرساختهای عظیم و آسیبپذیر توپخانه ثابت یا ریلی داشته باشند.
2. ظهور موشکهای بالستیک: پس از جنگ جهانی دوم، توسعه موشکهایی مانند V2 و نسلهای بعدی موشکهای قارهپیما (ICBM)، مفهوم ابرتوپ را به طور کامل از رده خارج کرد. موشکها بردی بسیار بیشتر، سرعتی فراتر و قابلیت حمل کلاهکهای هستهای را ارائه میدادند که هرگونه مقایسه با قدرت تخریب توپخانه متعارف را بیمعنا میساخت.
در نهایت، قدرتمندترین توپهای تاریخ به عنوان یادمانهایی از یک دوره خاص در تاریخ نظامی باقی ماندهاند. آنها نمایانگر اوج مهندسی مکانیک و تلاش برای دستیابی به قدرت مطلق از طریق ابعاد و نیروی انفجار بودند، اما در نهایت ثابت کردند که در جنگ مدرن، انعطافپذیری، سرعت، دقت و کارایی استراتژیک بر اندازه و قدرت خام برتری دارد.