قسمت سی و یکم خاطرات میلسپو: ماجرای برکناری ابتهاج، مدیرکل بانک ملی؛ ساعد، نخست وزیر وقت برکناری او را به تعویق افکند
ضرورت کامل داشت که وزارت دارائی و بانک ملی به شیوه ای دوستانه و با همکاری متقابل با یکدیگر کار کنند. مؤسسهٔ مزبور با سهمی که در مالیه عمومی داشت می بایست همان چیزی باشد که بانک انگلستان نامیده می شد: "شریک کوچک خزانه داری". نظر به اینکه ابتهاج و من روابط همکاری نزدیک را حفظ کرده بودیم وزارت دارائی و بانک در طول سال اول و بخشی از سال دوم مأموریت من به عنوان شریک عمل میکردند. در فاصله ماه مه تا اوت طرز رفتار ابتهاج با اعضای هیئت مالی و خودِ من ثابت کرد که او تبدیل به یکی از مخالفان سرسخت و پرخاشگر ما شده و همکاری بین خزانه داری و بانک پایان یافته است. من با این فکر که روابط کاری خودمان را بصورت اول درآورم پیغامی برای آقای ابتهاج فرستادم که مایل به دیدن او هستم. او از ملاقات با من خودداری کرد.