آزادسازی خرمشهر؛ شیرینترین لحظه عمر من بود +فیلم
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سردار غلامرضا سلیمانی در گفتگو با SNNTV گفت: شیرینترین خاطرهای که من میتونم تعریف کنم، برمیگرده به زمانی که ما خرمشهر رو محاصره کرده بودیم. واقعاً نمیدونستیم که یک ساعت دیگه، دو ساعت دیگه، خرمشهر آزاد میشه یا نه. اون موقع شهید باکری جانشین حاج احمد کاظمی بود. اومدن وایسادن روبروی پلیسهای فعلی خرمشهر. اونجا هم یگان امام حسین بود، هم لشکر نجف اشرف، و یگانهای دیگهای هم حضور داشتن. رزمندهها زیاد شده بودن و تداخل پیدا کرده بودن.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین افزود: شهید باکری هر کسی رو که رد میشد نگه میداشت. حدود ۲۰۰ نفر جمع شدن. گفت: «میخوایم بریم تو شهر.» ما نمیدونستیم داریم وارد خرمشهر میشیم، نمیدونستیم که آزادی نزدیکه.وقتی رسیدیم به میدان اول شهر، عراقیا چند تا آرپیجی شلیک کردن، ولی بعدش شروع کردن به تسلیم شدن. البته روز قبلش چند هزار نفر ازشون تسلیم شده بودن؛ یه هزار نفر صبح روز اول، تقریباً ۶ هزار نفر روز دوم توی گمرک. ولی هنوز پنج شش هزار نفر توی شهر مونده بودن. اونها هم شروع کردن به تسلیم شدن.
سردار سلیمانی در ادامه عنوان کرد:ما خودمون اسیر نگرفته بودیم؛ اصلاً اونقدر زیاد بودن که نیازی به گرفتن نبود. خودشون دستهدسته تسلیم میشدن. چند صد نفر از اون دور، همه عراقی بودن. مثلاً میخواستی یه ایرانی پیدا کنی، باید توی کلی عراقی میگشتی تا یه ایرانی پیدا بشه.بعد یکی از بچهها رادیو داشت. رادیو رو روشن کرد. رادیو اعلام کرد: «خرمشهر آزاد شد.» همین جمله باعث شد که ما تکون بخوریم. یه لحظه همهچیز متوقف شد. به ذهنمون متبادر شد که خرمشهر واقعاً آزاد شده. اون لحظه، به نظر من، شیرینترین لحظهای بود که در طول عمرم تجربه کردم.