مطالبه زندگی در خواب آشفته ما

دکتر پرویز پیران‌ وضعیت جامعه معاصر ایرانی را شبیه انسانی می‌داند که در لحظه مواجهه با دنیای جدید، با ضربه‌ای بیهوش شده و به خواب عمیقی رفته است و هر‌از‌گاهی، لحظه‌ای به هوش می‌آید، نگاهی به اطراف خود می‌اندازد و دوباره از هوش می‌رود.

دکتر پرویز پیران‌ وضعیت جامعه معاصر ایرانی را شبیه انسانی می‌داند که در لحظه مواجهه با دنیای جدید، با ضربه‌ای بیهوش شده و به خواب عمیقی رفته است و هر‌از‌گاهی، لحظه‌ای به هوش می‌آید، نگاهی به اطراف خود می‌اندازد و دوباره از هوش می‌رود. این فرد بعد از سال‌ها و با چندین بار به هوش آمدن و از هوش رفتن، بالاخره به هوش می‌آید، ولی آنچه به خاطر می‌آورد، تکه‌هایی گاه بی‌ربط و بریده‌بریده از سال‌های متمادی بیهوشی است. ایشان سپس نتیجه می‌گیرد که شناخت ما از دوران معاصر و مدرنیته،‌ مانند شناخت چنین انسانی است؛ شناختی آشفته، تکه‌تکه، نامنسجم، بی‌بنیاد، سست، نامطمئن‌ و گیج و منگ. این شناخت آشفته، نامنسجم و تکه‌تکه، در بازگشت به خود او، او و هویتش را نیز دچار اختلال و آشفتگی می‌کند.

هیپوکامپوس حکایت چنین انسانی است، اما فراتر از آنچه دکتر پیران می‌گوید. دکتر پیران از انسانی می‌گوید که وقایع پیوسته زندگی و تاریخ را به صورت ناپیوسته می‌بیند و ضبط می‌کند و بر مبنای این تکه‌های ناپیوسته جهان را می‌شناسد. ولی هیپوکامپوس از انسانی می‌گوید که با وقایع جاری زندگی به صورتی پیوسته مواجه می‌شود، اما از آنجا که این وقایع‌ ذاتا آشفته‌اند، دنیای انسان‌های هیپوکامپوس هم آشفته است؛ چرا‌که دنیای جدید، دنیایی مملو از آشفتگی‌ها و لحظه‌های ناپایدار است، برای همین امکان پیش‌بینی را نیز محدود و ضعیف کرده است. این ویژگی موجب می‌شود ‌هر آن و لحظه نمایش، وضعیتی نو‌ -بی‌ربط ‌یا با‌ربط به گذشته- باشد و از این‌رو، امکان پیش‌بینی لحظه‌های بعد را از هر مخاطبی می‌زداید. این آشفتگی و ناپایداری دامن عشق را نیز می‌گیرد و آن را به خود آلوده و سطحی می‌کند و نمی‌گذارد‌ آدمی به عمق عشق‌های اسطوره‌ای دست یابد؛ چرا‌که دنیای مدرن، ناتوان از خلق چنین اسطوره‌های عاشقانه‌ای است.

اخبار مرتبط