مدیریت پر هزینه استقلال و تصمیمات هیجانی تمامی ندارد

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، ناکامی استقلال در نخستین گام آسیایی، نهتنها موجی از نگرانی در میان هواداران ایجاد کرد، بلکه بار دیگر نگاهها را متوجه مدیریت این باشگاه و نقش پررنگ علی تاجرنیا کرد؛ مدیری که در مقام رئیس هیأت مدیره و نماینده تامالاختیار هلدینگ خلیج فارس، بیش از آنکه مایه ثبات و اطمینان باشد، به منبعی برای بحران و تنش بدل شده است.
وعدهها و واقعیتها
رفتار رسانهای مدیران استقلال پس از شکست برابر الوصل، بیش از هر چیز بیانگر فاصلهای عمیق میان وعده و عمل بود. بیانیه چندخطی منتشرشده، نهتنها پاسخگوی افکار عمومی نبود، بلکه بهنوعی تلاش برای فرافکنی و توجیه ناکامیها تعبیر شد. اشاره مبهم به نام کلارنس سیدروف و تصمیمگیری درباره آینده ساپینتو، نشان داد مدیریت باشگاه حتی در حساسترین بزنگاهها فاقد شفافیت و استراتژی روشن است.
مدیریت هیجانی و نگاه کوتاهمدت
تاجرنیا از ابتدای فصل، بارها در سخنان و نوشتههای خود قهرمانی را مطالبه کرده است؛ مطالبهای که نهتنها غیرمنطقی و زودهنگام بود، بلکه فضایی پرتنش برای سرمربی و بازیکنان ایجاد کرد. مدیریت حرفهای اقتضا میکند که انتظارات با واقعیتها هماهنگ باشد، اما تاجرنیا با رویکردی شعاری، استقلال را در مسیری پراضطراب قرار داده است.
سابقهای پر از هزینههای حقوقی
نگاهی به کارنامه تاجرنیا نشان میدهد که تصمیمهای شتابزده او بارها استقلال را با بحرانهای مالی و حقوقی مواجه کرده است. تجربه شکایت پیتسو موسیمانه هنوز پایان نیافته که پرونده فابیو کاربله نیز به فهرست بدهیها افزوده شد؛ مربیای که حتی یک روز هم روی نیمکت استقلال ننشست اما حالا از فیفا طلبکار است. اگر پروژه برکناری ساپینتو هم کلید بخورد، سومین سرمربی خارجی در دوره مدیریتی تاجرنیا قربانی خواهد شد و این یعنی استقلال بار دیگر در معرض پروندهای سنگین در محاکم بینالمللی قرار خواهد گرفت.
تناقض میان ادعا و عمل
مدیری که خود را نماینده شفافیت و پاسخگویی معرفی میکند، در عمل در بزنگاهها به سکوت و پنهانکاری پناه میبرد. استقلال نیازمند مدیریتی منسجم و برنامهمحور است؛ نه مدیری که با بیانیههای مبهم، هواداران را به وعدههای غیرعملی دلخوش کند. این تناقض رفتاری بیش از هر چیز به اعتماد هواداران ضربه میزند و سرمایه اجتماعی باشگاه را تحلیل میبرد.
استقلال در مسیر فرسایشی
آنچه امروز بیش از هر چیز استقلال را تهدید میکند، نه نتایج مقطعی در زمین مسابقه، بلکه تکرار چرخه تصمیمهای نسنجیده است. استقلال بهجای آنکه با سرمایهگذاری بلندمدت و تقویت ساختار مدیریتی آیندهای روشن برای خود ترسیم کند، اسیر هیجانها و تصمیمهای لحظهای شده است. این وضعیت اگر ادامه یابد، نهتنها فرصت قهرمانی را از تیم خواهد گرفت، بلکه میراثی از بدهی و بیاعتمادی برای نسلهای بعدی بر جای خواهد گذاشت.
این داستان تا کی ادامه دارد؟
علی تاجرنیا در عمل نشان داده بیش از آنکه مدیری اهل تدبیر و استراتژی باشد، مدیری واکنشی و هیجانی است. استقلال امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش، انسجام و برنامهریزی است، اما در سایه مدیریت کنونی، هر روز بر دامنه بحرانها افزوده میشود. پرسش اصلی اینجاست: چه زمانی قرار است چرخه پرهزینه آزمون و خطای مدیریتی پایان یابد و استقلال طعم ثبات و عقلانیت را بچشد؟
انتهای پیام/