نگاهی به نیروی هوایی قطر/ نتیجه تقابل فناوری غربی قطر و اسرائیل چه خواهد بود؟
به گزارش خبرنگار دانش و فناوری خبرگزاری دانشجو، نیروی هوایی امیری قطر (QEAF) که تأسیس آن به اواخر دهه ۱۹۶۰ بازمیگردد، در طول تاریخ خود همواره یک نیروی هوایی کوچک و عمدتاً دفاعی به شمار میرفت.
اما در دهه اخیر، این کشور با سرمایهگذاریهای هنگفت و خریدهای تسلیحاتی گسترده از آمریکا و اروپا، در حال تبدیل شدن به یکی از مجهزترین و پیشرفتهترین نیروهای هوایی در منطقه خلیج فارس است.
در ادامه به بررسی تاریخچه، توانمندیهای فعلی و آینده این نیرو و تحلیل پتانسیل آن در یک رویارویی فرضی با نیروی هوایی قدرتمند اسرائیل میپردازیم:
تاریخچه و روند توسعه، از هاوکر هانتر تا نسل چهار و نیم
نیروی هوایی قطر در سال ۱۹۷۲ با دریافت سه فروند جنگنده دست دوم هاوکر هانتر انگلیسی، رسماً وارد عصر جت شد. با این حال، سنگ بنای یک نیروی هوایی مدرن در سال ۱۹۷۹ با سفارش ۱۴ فروند جنگنده میراژ F1 از فرانسه گذاشته شد. این جنگندهها که به موشکهای ضدکشتی اگزوسه و موشکهای هوا به هوای ماژیک مجهز بودند، توان تهاجمی قابل توجهی را برای قطر به ارمغان آوردند.
نقطه عطف بعدی، ورود ۱۲ فروند جنگنده میراژ ۲۰۰۰-۵ در اواخر دهه ۱۹۹۰ بود. این مدل که از پیشرفتهترین نسخههای میراژ ۲۰۰۰ محسوب میشود، با برخورداری از رادار قدرتمند و قابلیت شلیک موشکهای رادار فعال میکا، قطر را وارد باشگاه دارندگان جنگندههای نسل چهار و نیم کرد. با این حال، تعداد محدود این جنگندهها و چالشهای عملیاتی، توانایی آنها را محدود میساخت.
دهه ۲۰۱۰ سرآغاز یک دگرگونی کامل بود. قطر در یک بازه زمانی کوتاه، قراردادهای سنگینی برای خرید سه نوع از پیشرفتهترین جنگندههای غربی امضا کرد:
داسو رافال (Dassault Rafale)
ابتدا ۲۴ فروند در سال ۲۰۱۵ و سپس ۱۲ فروند دیگر در سال ۲۰۱۷ سفارش داده شد. این جنگندهها با تسلیحات پیشرفتهای مانند موشک کروز دوربرد استروم شادو (Storm Shadow) با برد بیش از ۵۰۰ کیلومتر و موشکهای هوا به هوای میکا، توانایی حمله به اهداف در عمق خاک دشمن را به قطر بخشیدهاند. زمزمههایی مبنی بر سفارش ۲۴ فروند دیگر نیز وجود دارد که در صورت تحقق، ناوگان رافالهای قطر را به ۶۰ فروند خواهد رساند.
یوروفایتر تایفون (Eurofighter Typhoon)
۲۴ فروند از این رهگیر قدرتمند اروپایی سفارش داده شد که تحویل آنها از سال ۲۰۲۲ آغاز شده است. تایفونها به موشکهای هوا به هوای برد بلند و بسیار پیشرفته متئور (Meteor) و بمبهای هدایتشونده پیووی-۴ مجهز هستند که آنها را به یک پلتفرم دفاع هوایی مهیب تبدیل میکند.
بوئینگ F-15QA (Qatar Advanced) Strike Eagle
مهمترین و استراتژیکترین خرید قطر، سفارش قطعی ۳۶ فروند از این جنگنده تهاجمی است. F-15QA که پیشرفتهترین نسخه از خانواده استرایک ایگل به شمار میرود، با شعاع رزمی بیش از ۱۸۰۰ کیلومتر، رادار آرایه فازی فعال (AESA)، و توانایی حمل حجم عظیمی از تسلیحات دقیق مانند موشکهای ضد رادار هارم و بمبهای هدایت ماهوارهای، به نیروی هوایی قطر این قابلیت را میدهد در صورت پشتیبانی هواپیماهای سوخترسان و تردد از باقی کشور های عربی به اهدافی در عمق اراضی قدس اشغالی حمله کند.
ساختار و توانمندیهای فعلی
امروزه نیروی هوایی قطر با حدود ۱۵۰۰ پرسنل، در سه پایگاه هوایی اصلی العدید، دوحه و پایگاه جدید تمیم بن حمد آل ثانی مستقر است. ناوگان این نیرو ترکیبی متوازن از جنگندههای چندمنظوره، هواپیماهای ترابری، بالگردهای تهاجمی و آموزشی است.
ناوگان جنگی: ستون فقرات این نیرو را جنگندههای رافال، تایفون و F-15QA تشکیل میدهند. در کنار آنها، ۹ فروند میراژ ۲۰۰۰-۵ همچنان در خدمت هستند.
ناوگان پشتیبانی: ۸ فروند هواپیمای ترابری استراتژیک C-17 Globemaster III و ۴ فروند C-130J سوپر هرکولس، توانایی لجستیکی قابل توجهی را فراهم میکنند. سفارش ۲ فروند تانکر سوخترسان ایرباس A330 MRTT نیز توان عملیات برد بلند جنگندهها را به شدت افزایش خواهد داد و حمله به رژیم صهیونیستی را دست کم روی کاغذ محتمل میکند.
ناوگان بالگردی: ۲۴ فروند بالگرد تهاجمی پیشرفته AH-64E آپاچی گاردین، مسلح به موشکهای هلفایر و استینگر، قدرت پشتیبانی نزدیک هوایی این نیرو را متحول کردهاند. بالگردهای ترابری AW139 و بالگردهای دریایی NH90 (مسلح به موشک ضدکشتی) نیز سایر اجزای این ناوگان را تشکیل میدهند.
ناوگان آموزشی: با خرید جتهای آموزشی پیشرفته M-346 ایتالیایی و هواپیماهای توربوپراپ PC-21، قطر سیستمی مدرن برای آموزش خلبانان خود فراهم کرده است.
تحلیل مقایسهای، نیروی هوایی قطر در برابر اسرائیل
پرسش اصلی این است که آیا این نیروی هوایی نوسازی شده، توان مقابله با نیروی هوایی اسرائیل (IAF) را دارد؟ پاسخ به این سوال نیازمند بررسی چند وجهی است.
۱. برتری تکنولوژیک:
قطر: ناوگان جنگی قطر متشکل از جنگندههای نسل ۴.۵ است. F-15QA، رافال و تایفون در زمینه رادار، جنگ الکترونیک و تسلیحات هوا به هوا (مانند متئور) جزو برترینهای جهان هستند. موشک استروم شادو نیز یک سلاح تهاجمی بسیار کارآمد است.
اسرائیل: برگ برنده اصلی اسرائیل، در اختیار داشتن جنگنده نسل پنجم و رادارگریز F-35I Adir است. این جنگنده به دلیل پنهانکاری، توانایی نفوذ به عمق سامانههای پدافندی پیشرفته را دارد، مزیتی که هیچکدام از جنگندههای قطری از آن برخوردار نیستند. علاوه بر این، اسرائیل دارای ناوگان عظیمی از جنگندههای F-15I و F-16I است که به شدت بومیسازی شده و به سیستمهای جنگ الکترونیک و تسلیحات منحصربهفرد اسرائیلی مجهز هستند.
نتیجه: رژیم به لطف F-35 و سیستمهای بومی تر نسبت به قطر، همچنان برتری تکنولوژیک خود را حفظ کرده است.
۲. تجربه رزمی و دکترین عملیاتی:
قطر: نیروی هوایی قطر تقریباً هیچ تجربه جنگی واقعی ندارد. دکترین عملیاتی آن عمدتاً تدافعی بوده و خلبانان آن فاقد تجربه شرکت در نبردهای هوایی پیچیده و عملیاتهای تهاجمی دوربرد هستند. یک مورد حضور متجاوزانه در جنگ با یمن در ائتلاف سعودی بوده است که آن هم چندان مطلوب قطری ها نبود. در کنار این مسله این نیرو صد در صد در عملیات متکی به آمریکا است و به موازات اراده آمریکا مستشاران آمریکایی قابلیت از کار انداختن کل ماشین جنگی قطر را دارند.
اسرائیل: نیروی هوایی رژیم یکی از باتجربهترین نیروهای هوایی جهان است که در دهها جنگ و عملیات نظامی شرکت داشته است. خلبانان اسرائیلی تحت سختترین و واقعگرایانهترین برنامههای آموزشی قرار میگیرند و دکترین این نیرو کاملاً تهاجمی و مبتنی بر کسب برتری هوایی مطلق در سریعترین زمان ممکن است. در کنار این مسله استقلال تاکتیکی از مستشاران خارجی و نفوذ بالا در ساختار نظامی آمریکا و ناتو و بهره مندی از بانک اطلاعاتی جاسوسان آمریکایی و اروپایی توان مضاعف عملیاتی به نیروی هوایی رژیم میدهد.
نتیجه: شکاف تجربه رزمی بین دو نیرو بسیار عمیق و غیرقابل انکار است و نیروی هوایی رژیم ساعات پروازی عملیاتی و جنگی بیشتری را تجربه کرده است.
۳. عمق استراتژیک و آسیبپذیری:
قطر: بزرگترین نقطه ضعف قطر، وسعت کم و محدود بودن پایگاههای هوایی آن به سه نقطه اصلی است. این امر باعث میشود که تمام داراییهای هوایی این کشور در برابر یک حمله غافلگیرانه و پیشدستانه بسیار آسیبپذیر باشند. یک موج حمله دقیق میتواند بخش بزرگی از نیروی هوایی قطر را روی زمین نابود کند. در واقع به دلیل عدم توسعه بومی و طرح ریزی استقلال محور تاسیسات نظامی، طراحی ها متناسب با سناریو های پیچیده نبوده است.
اسرائیل: با وجود وسعت کم، اسرائیل دارای شبکهای از پایگاههای هوایی حفاظتشده و پراکنده است. مهمتر از آن، این رژیم از یک سامانه دفاع هوایی چندلایه و یکپارچه شامل گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان (Arrow) بهره میبرد که دفاع در برابر حملات هوایی و موشکی را بسیار دشوار میکند.
نتیجه: قطر از نظر عمق استراتژیک و آسیبپذیری در موقعیت بسیار ضعیفتری قرار دارد.
نیروی هوایی قطر بدون شک به یک قدرت منطقهای چشمگیر تبدیل شده است. توانایی تهاجمی ایجاد شده توسط جنگندههای F-15QA و رافال، به این کشور اجازه میدهد تا هر متجاوز احتمالی را با تهدید به حملات تلافیجویانه عمیق، از اقدام نظامی بازدارد. این سطح از توانمندی، یک بازدارندگی معتبر در برابر قدرتهای منطقهای ایجاد میکند.
با این حال، در یک سناریوی رویارویی مستقیم با نیروی هوایی اسرائیل، قطر با چالشهای تقریباً غیرقابل حلی روبرو است. برتری اسرائیل در زمینه فناوری نسل پنجم (F-35)، تجربه رزمی بینظیر، دکترین تهاجمی تثبیتشده و دفاع هوایی چندلایه، کفه ترازو را به شدت به نفع این رژیم سنگین میکند. آسیبپذیری پایگاههای هوایی قطر در برابر یک حمله پیشدستانه، پاشنه آشیل این نیرو باقی میماند.
البته امکان فنی شکل گیری یک حمله تاکتیکی از راه دور به خاک رژیم وجود دارد ولی مشخصاً در یک نبرد کلاسیک تمام وجهی( مانند جنگ 12 روزه ایران و رژیم) ضربه پذیری مطلق وجود دارد و توان عملیات بدون کمک کشور های خارجی را ندارد که البته به دلیل لابی صهیونیست ها به محض حمله به اسراییل تحت تحریم های فلج کننده تسلیحاتی قرار میگیرد و مشخصاً تا زمانی که امنیت ملی خود را به کشور های دیگر و پایگاه های متعدد خارجی در خاک خود بنیان ریزی کرده است امکان عملیات برای دفاع از منافعش را ندارد و این تحقیر ملی تا زمان مستقل شدن از غرب به همراه این کشور و باقی کشور های مشابه خواهد بود.